- بررسی اشتباه در انتخاب رشته و تقاضای اولویت بعدی
- یک اشتباه بزرگ در انتخاب شغل و بیزنس مناسب
- چه نوع هدفی انتخاب کنیم تا در زندگی شاد باشیم؟
- کامل ترین لیست مهد کودک های زابل به همراه آدرس و شماره
- کامل ترین لیست مهد کودک های چابهار به همراه آدرس و شماره
- اعلام نتایج آزمون مدارس نمونه دولتی شهرستان های تهران
- سایت ثبت نام و اعلام نتایج مدارس سمپاد sampad.medu.ir
- سوالات و جواب امتحان نهایی ریاضیات گسسته پایه دوازدهم رشته ریاضی خرداد 99
- کووید 19: مشکلات یا فرصت ها؟
- کووید 19: از لحاظ مالی نگرانید؟
آیا زمان مناسبی برای ازدواج وجود دارد؟
آیا این زمان برای زن ومرد متفاوت است ؟
اگر زمان ازدواج به تاخیر بیفتد چه مشکلاتی ایجاد می شود؟
چقدر دیر شود اشکالی ندارد؟
آنهایی که شرایط دیگر برای ازدواج ندارند ولی در سن ازدواج هستند باید چه کنند؟
تفاوت سنی زن و مرد چقدر باید باشد؟
اگر تفاوت سنی از حد معمول بیشتر یا کمتر شود چه اتفاقی می افتد؟
در شرایطی که خانم از آقا بزرگتر باشد ، چه مواردی را باید در نظر گرفت؟
در این قسمت سعی بر این است که به تمام این سوالات پاسخ داده شود.
آنچه مسلم است این نکته است که بلوغ جسمی ، زمینه های بلوغ فکری را مهیا می کند ، اما هر دو در افراد به یک شکل اتفاق نمی افتد. آن دسته از افرادی که دیرتر یا زودتر از یک فرد طبیعی از جنس خود ، به بلوغ جسمی می رسند ،تفاوت های قابل توجهی با سایرین دارند. بلوغ جسمی هر چقدر که زودتر اتفاق بیفتد ، رشد عملی هم زودتر رخ می دهد و هر چه به تاخیر بیفتد به دلیل ایجاد اضطراب در فرد علاوه بر تاخیر در بلوغ فکری ، مشکلات دیگری را هم برای فرد ایجاد خواهد کرد.
اتفاق مهم دیگری که همزمان با افزایش سن فرد و نزدیک شدن به انتهای نوجوانی رخ می دهد ، دستیابی به هویت است. که به صورت معمول این هویت یابی و رشد خودشناسی و رسیدن آن به سطحی که فرد را برای ازدواج آماده می سازد برای خانم ها حداقل تا 18 سالگی و برای آقایان تا 24 سالگی به طول خواهد انجامید.پیش از این معیارهای انتخاب همسر در هر دو جنس تا حدود زیادی غیر واقعی و بر مبنای احساسات و هیجان انتخاب می شوند. این نه به آن معنا است که رشد به یک باره در انتهای این سنین اتفاق می افتد و نه به معنای آن است که تا قبل از آن درکی از مسئله ی ازدواج وجود ندارد.بلکه در این سنین انتظار می رود که معیار ها مبنای منطقی تری پیدا کرده باشند و به ثبات قابل توجهی برسند. در این سنین یک خانم و یک آقا احتمالا دانشگاه را تجربه کرده ، و یک آقا احتمالا برای خدمت سربازی و یا اشتغال در یک زمینه ی کاری اقدام نموده است. اینها تجارب منحصر به فردی است که رشد عقلی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. از این رو پیشنهاد می شود که یک خانم و یک آقا اگر بعد از گرفتن دیپلم قصد ادامه تحصیل دارند ، پس از ورود به تصحیلات دانشگاهی ، ازدواج کنند.
اشتغال بخش مهمی از زندگی یک مرد به حساب می آید. خلق و خو ، شخصیت ، اعتماد به نفس ، سبک زندگی ، رفتار.... آینده ی وی را تحت تاثیر قرار می دهد و او را برای اینکه به ستون قابل تکایی در زندگی بدل شود، آماده می سازد. اشتغال یک مرد معیاری برای بخش مسئولیت پذیری وی به حساب می آید که وابسته به سن است.
چنانچه اشاره گردید بلوغ فکری زن به لحاظ سن تقویمی از یک مرد زودتر رخ می دهد و این اقتضا می کند که برای تشکیل زندگی مشترک بین زن و مرد اختلاف سنی وجود داشته باشد. به صورت طبیعی زن نیاز دارد که به قدرت تصمیم گیری و قابل اتکا بودن همسرش اعتماد کند و مرد مایل است که همسری مطیع و تابع داشته باشد. به این ترتیب زمینه های توازن و تعادل کافی در زندگی مشترک فراهم خواهد شد.
درازدواج های زود هنگام ، مشکلات ناشی از برخوردهای هیجانی و بدون منطق زیاد تکرار می شود و افراد زودتر به نا امیدی و درماندگی می رسند و زودتر برای جدایی اقدام می کنند، زیرا فاقد پختگی فکری لازم هستند.
چنانچه سن ازدواج بالا رود افراد یا به دلیل تجربه های خاص ، کسب درآمد و افزایش پس انداز و تجربه موفقیت های مختلف در زندگی برای ازدواج سخت گیرتر شده و انعطاف پذیری شان کمتر می شود به این ترتیب به راحتی در زندگی سازگار نمی شوند. و یا به دلیل تجربه تنهایی طولانی و خستگی حاضرند در یک حرکت سریع به یک شرایط نامناسب هم تن بدهند ، اینجاست که هر چند از تعادل خارج شود مشکل ساز خواهد شد.
در صورتی که زن از مرد بزرگتر باشد،یا هر دو زوج فرزندان اول خانواده باشند یا در خانواده ای رشد کرده باشند که جنس آنان مسلط بوده (مثلا زن در یک خانواده زن سالار و مرد در یک خانواده مرد سالار تربیت شده باشند) تبعیت زن از مرد و مشورت و هم فکری لذت بخش بین آنها رخ نخواهد داد.وقتی این تعادل به هم بخورد ، خانواده در جهتی غیر طبیعی رشد خواهد کرد ،به نارضایتی از زندگی زناشویی خواهد انجامید و تربیت فرزندان در این خانواده به شکل مورد انتظار رخ نخواهد داد.
اگر تفاوت سنی مرد با زن زیاد باشد، رفتارهای زن برای همسرش بچه گانه به نظر خواهد رسید و با گذشت زمان زن نیز از همراهی با مردی که سالها از خودش بزرگتر است خسته خواهد شد. تفاوت سنی زیاد یعنی با گذشت زمان هر دو در مراحل متفاوتی از زندگی قرار خواهند گرفت و این تفاوت سنی به فاصله بین آنها خواهد افزود. هر دو از هم صحبتی با هم لذت نخواهند برد و برای تصمیم گیری ها از هم کمک نمی گیرند. مثلا مرد 40 ساله ای را تصور کنید که 16 سال از همسرش بزرگ تر است. طبیعی است که این مرد در ابتدای میانسالی است و زودتر از زن به بچه دار شدن فکر می کند و اصرار دارد ، زیرا توان جسمی خود را می سنجد و از زندگی یکنواخت خود تاکنون به ستوه آمده است. اما زن هنوز در سنین جوانی است و دوست دارد که ثبات و وضعیت زندگی متاهلی خود را در طول زمان محک بزند و بعد برای بچه دار شدن اقدام نماید.
حداقل 2 تا 4 سال به طول خواهد انجامید که یک زوج از خلق همسرشان شناخت کافی بدست آورند و با هم به سازگاری مطلوبی برسند ، حال در نظر بگیرید که هر چه این تفاوت سنی بیشتر باشند انرژی و زمان بیشتری نیاز است که این دو به هم نزدیک شوند.
گر چه مطالب ذکر شده اشاره های کلی در خصوص موارد است اما به هیچ عنوان از حقیقت به دور نیست. تمام این نکته ها بدان معنا نیست که ازدواج باید حتما در شرایطی معینی برای همه رخ دهد زیرا این شرایط در زندگی افراد و بلوغ آنها متفاوت است.آنچه که اشاره گردید شرایط منطقی و معمول است که اگر محقق شود تشکیل زندگی رضایت بخش تر خواهد بود.
در نهایت آنچه توصیه می شود این است که اگر در شرایطی غیر آنچه گفته شد برای ازدواج قرار دارید حتما پیش از تصمیم گیری نهایی از یک مشاور خوب، کمک بگیرید ، شاید ابعادی وجود داشته باشند که از بررسی شما به دور مانده اند و مشاور آنها را برای شما روشن خواهد نمود.
نظر خود را ثبت کنید: |