کوچینگ: موفقیت چقدر به آی کیو وابسته است؟

ساخت وبلاگ

موفقیت چقدر به IQ وابسته است؟

در این ویدیو درباره میزان اهمیت آی کیو و در مقابل تاثیر جالب هوش هیجانی (EQ) بر موفقیت انسانها صحبت می کنم.

موفقیت چقدر وابسته به آی کیو است؟

سلام. دکتر شهاب اناری هستم.

موفقیت چقدر با IQ ارتباط دارد؟

سالهای سال دیدگاه و تفکر بر این بود که افرادی که آی کیوی بالاتری دارند، ضریب های هوشی بالاتری دارند، در این آزمون های استاندارد شده ی آی کیو نمرات بالاتری به دست می آورند، در شغل های بهتری وارد می شوند، درآمدهای بالاتری دارند و حتی از نظر سلامت جسمانی هم نسبت به بقیه وضعشان بهتر است.

این تفکر بود تا زمانی که یک سری اساتید دانشگاه؛ روانشناس های نامداری چون آقای "جان میر"، "پیتر سلووی" آمدند و روی مفهومی به نام "هوش هیجانی" تمرکز کردند که گاهی "هوش عاطفی" هم نامیده می شود و آقای "دنیل گلمن" روانشناس فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد آمد در کتابش این را مطرح کرد و این مفهوم را جهانی کرد. آن جا مطرح شد که شاید فقط حدودا 20% موفقیت افراد در طی زندگی وابسته است به آی کیو و 80% بقیه، وابسته به فاکتورهای متفاوت دیگری است از جمله هوش هیجانی یا همان EQ.

و تحقیقات متنوع دیگری بعد از آن انجام شد مثلا تحقیقات آقای دکتر "بردبری" و افراد دیگر که نشان داد که 90% افرادی که درآمدهای خیلی بالا دارند و عملکردهای خیلی بالا دارند در هر گروهی افرادی هستند که هوش هیجانی بالاتری دارند و EQ بالاتری دارند. به عبارتی این مطلب مطرح شد که شاید در بسیاری از حیطه های زندگی، در بسیاری از مشاغل، در بسیاری از ابعاد زندگی انسان، EQ مهم تر از IQ باشد و هوش هیجانی باعث موفقیت بیشتری شود تا صرفا IQ. خصوصا این که خیلی از افراد تصورشان این است که IQ را نمی توان افزایش داد که البته برخی دیدگاهشان این نیست، ولی قطعا در مورد EQ، می شود EQ را آموزش دید و می شود افزایش داد و آن را تقویت کرد و خیلی قابل پیش بینی تر است.

حال، این EQ بالا و به طور کلی هوش هیجانی چه عناصری دارد؟

5 عنصر مهم دارد که من دوست دارم فکر بکنید و ببینید شما از نظر این 5 حیطه کجای کار هستید؟

یکی بحث خودآگاهی است. خودآگاهی به این مفهوم که من چقدر خودم را می شناسم به طور کلی و یکی هم از این جنبه که وقتی اتفاقات نامطلوب برای من می افتد، چقدر آگاهم به این که چه اتفاقی دارد می افتد؟ چه تعبیری دارم از آن می کنم؟ چه احساسی را دارم تجربه می کنم؟ و چه نوع رفتاری را از خودم بروز می دهم؟

در واقع خودآگاهی به این مفهوم که ما چقدر واکنشی و اتوماتیک به اتفاقات در واقع عکس العمل نشان می دهیم و چقدر آگاهیم از اتفاقاتی که دور و بر ما دارد می افتد؟

نکته ی دوم مدیریت احساس است. یعنی دومین عنصر تشکیل دهنده ی بحث هوش هیجانی مدیریت احساسات است. یعنی این که خصوصا در مورد احساسات منفی به ویژه مثلا در مورد ناراحتی و عصبانیت، احساساتی که نامطلوب است ما چقدر می توانیم خوب آن را مدیریت کنیم؟

آیا وقتی ناراحت می شویم می رویم در لاک خودمان و ساعت ها و روزها و ماه ها و سال ها حالمان خراب است؟ و بدتر و بدتر و بدتر می شویم؟ یا وقتی عصبانی می شویم جوری رفتار می کنیم که خودمان و بقیه و همه را کلافه می کنیم و بدتر و بدتر و بدتر می شویم؟ یا می توانیم با تکنیک هایی خیلی خوب این را مدیریت کنیم و جمع کنیم و در زمان کمی برگردیم به حالت نرمال؟

سومین نکته بحث انگیزش یا خود انگیزشی است. یعنی چقدر قادریم به این که به خودمان انگیزه بدهیم؟

چقدر قادریم وقتی که در مسیر بالا و پایین موفقیت هستیم وقتی پایین می آییم و انرژی مان کم است انگیزه مان کم است و حال نداریم و به مشکلات می خوریم و استرس برایمان پیش می آید، بتوانیم به خودمان انگیزه بدهیم که ادامه بدهیم. خوشبین بمانیم و تلاش کنیم برای رسیدن به هدف. این هم یک نکته ی بسیار کلیدی است.

 

این مطلب را هم خواهید پسندید: چرا برخی افراد باهوش عملکرد ضعیفی دارند[1]

 

چهارمین نکته بحث همدلی است. و این هم یکی از ابعاد بسیار مهم هوش هیجانی است. این که ما چقدر می توانیم احساسات را در دیگران تشخیص بدهیم، درک بکنیم و خودمان را جای آن ها  بگذاریم؟ بسیار مهم است. شما می بینید که افرادی که مدیران بسیار موفقی هستند افرادی که فروشنده های بسیار موفقی هستند، این خصوصیت را خیلی خوب دارند. خیلی از اوقات حرفی که طرف مقابل ما می زند، کل ماجرا نیست. سطح آن است. چقدر ما می توانیم فراتر از آن حرف را ببینیم در رفتارهایش در احساساتش در شاید سرنخ های کوچکی که در چهره اش وجود دارد و طرف مقابلمان را درک کنیم؟ خودمان را جای او بگذاریم و بفهمیم که چرا جور خاصی فکر می کند جور خاصی احساس  می کند و جور خاصی رفتار می کند؟

و پنجمین عنصر هم مدیریت روابط است. خصوصا می بینید در بحث های مدیریتی و رهبری این ها بسیار بسیار مهم است. این که اگر تعارضی پیش آمد اگر مشکلی پیش آمد در روابط مسائلی پیش آمد چقدر می توانیم این را مدیریت بکنیم و چقدر می توانیم از آن تنش هایی که پیش می آید در واقع مدیریتشان بکنیم غلبه بکنیم بر آن تنش ها و یک برد-برد نهایی به وجود بیاوریم به جای این که در واقع هر وقت تنشی پیش می آید جنگ و دعوا و عصبانیت و قهر و این ها پیش بیاید چقدر می توانیم آن مسئله را حل کنیم و تبدیلش بکنیم به برد-بردی که دو طرف خوشحال بشوند.

به این 5 عنصر فکر بکنید این ها عناصر اساسی سازنده ی هوش هیجانی هستند و فاکتورهایی هستند که یک جوری تحقیقات روانشناسان در سالهای اخیر نشان داده است که شاید در موفقیت ما در مسیرزندگی مهم تر از IQ باشند.

این مطلب را هم بخوانید: سخت کوشی برای موفقیت ابدا کافی نیست.[2]

ویدیو را اینجا ببینید و برای عزیزانتان بفرستید:

برای دریافت فیلمهای انگیزشی و محتواهای آموزشی رایگان (در مباحث کوچینگ)، در پایین صفحه ایمیلتان را وارد نمایید.

تست رایگان کنکور...
ما را در سایت تست رایگان کنکور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : testekonkoor بازدید : 216 تاريخ : جمعه 20 بهمن 1396 ساعت: 21:18